همه اینها دست به دست هم میدهد که از روشها ی درمانی بعضا بسیارموثر دربناگوشمان غافل باشیم ،که بنده فکر میکنم خاش گیران یکی از ایشان است و باور کنید اگر روزی درمقالات به اسم دهان پرکن kash maladieو kash makingمثلا دریک ژورنال اروپای شرقی دست چندم هم ارائه شود،از فردای آنروز به عنوان یک تشخیص تاپ در مجامع پزشکی کلاسیک از آن یاد خواهد شد و بر زبانها خواهد گشت!!
لطفا دقت فرمائید:
هیچ دفاعی ازین مطلب که خواهم نوشت ندارم ،میدانم با آمدن روشهای تحقیق و آنالیز آماری که به غایت بدان اعتقاددارم،استقرای صرف برای رسیدن به یک نتیجه درپزشکی کاری بچگانه بوده و هیچ جایگاهی درعالم پزشکی ندارد.
کارتحقیقی و مستند هم ندارم که ازآن دفاع کنم.لذا دراین مقام نه به عنوان یک پزشک ،که به عنوان یک ناظر،از اتفاق علاج بخشی میخواهم بنویسم که درمحیط زندگی خود به کرات اثرمعجزه آسای آنرا دیده ام(ازنزدیک!)
هرچند میخواهم از موضع یک غیر پزشک به قضیه اپروچ کنم ،به خودم اجازه میدهم که از اصطلاحات پزشکی استفاده کنم .
نیت اصلی ام از این جستار معرفی یک واقعیت احتمالی به همکاران متخصص و غیر متخصص ام میباشد،تا یکی به بررسی علمی این مقوله مبادرت ورزد(به امید حق).
منتقدم به اینکه چرا منتظریم تا یک مقوله و ایده حتمامجاری روش تحقیق و نرم افزارهای آماری دراروپا و امریکا را بگذراند و اتیکت نام غربی چند پزشک اروپایی یا امریکاییی به پای آن به شکل مهر تایید بخورد ،آنگاه ما سر سپرده و دربوغ و کرنا کنیم و فلان سندروم را بر زبان رانده و به دانستن اش مباهات کنیم..
اصطلاحی بود که درنهایت توسط ایشان وضع شد،بس که ما دس دس کردیم.
مطمئنم شوکه شدید،و غبطه میخورید.چرا ما نتوانستیم آنرا معرفی کنیم.
نه این فقط یه امتحان بود.من که غیرتی میشوم اگر یک روز بشنوم دیگرجای ،این بیماری بنام پزشکی دیگرثبت گردیده ،درحالیکه دربلاد خودم افراد متبحری تحت عنوان خاشگیر(kash maker)به اجرای آن و مداوا مشغول بوده اند.
افسوس میخورم از اینکه دردوره تخصص هرچه کردم کسی را شجاعت توجه به این موضوع نبود و نتوانستم اساتیدم را قانع کنم که دست از تکرار آزموده های دیگران بردارند و از Rat race ای که بدان مبتلایندکه همانا تولید هرچه سریعتر مقاله برای طی کردن پشت سر هم مدارج استادیاری ––دانشیار-استادی است خارجشان نمایم و قانعشان کنم که این کار را انجام دهند-البته این انتقاد شدیدا به خودم هم وارد است که چرا تاکنون خودم ،مستقلا دراین زمینه تحقیق آماری نکرده ام!!!!!-
.بهرحال غصه خوردن دردی دوا نمیکند.این مطلب را چون فعلا درمنطقه خودم نبوده و امکان کارتحقیقی برایم وجود ندارد،برای تسکین دل خودم مینویسم.و انگیزه اش اتفاقی بود که روز گذشته برایم رخ داد.
یکی از اقوام شیرخوارش را با استرس فراوان با شکایت استفراغ مکرر،تب شدید،عطش توام با obstipationبرای معالجه نزد من آوردند.درنگاه اول تشخیص به سادگی GE(گاستروانتریت)و درمان سرم و ضداستفراغ و آنتی بیوتیک و تب بر.اما پدرم به نکته ی جالبی اشاره کرد.با اشاره به مردمکهای شیرخوار مصر گردید که احتمالا تشخیص kash maladie میباشد.البته پدرم این اصطلاح را بکارنبرد!!-و این اصطلاح من درآوردی خودم است به زبان فرانسه-.دراصطلاح محلی گفت که “وره خاش دکته”.یعنی استخوان یا خاش در او گیر کرده!!!؟
اما این خاش گیرکردگی چیست؟
خاش:خاش در اصطلاح خاص به استخوان اطلاق میشود اما دراین مورد اسم عام برای هر جسم خارجی است که درناحیه ی حنجره ی شیرخوار-احتمالا گلوت-گیر میکند و دربیشتر موارد شامل تخم سیب ،پوست تخمه،استخوان مرغ یا ماهی،و مشابه آن می باشد.
خاش وگیر(kash maker):فردی است با مهارت کافی که قدرت تشخیص وجود و خارج کردن جسم خارجی درفارنکس را دارد.معمولا خانم و استادشان مادر یا مادر شوهرشان می باشد.
خاش گیران(ویران-vey run):به پروسه خارج کردن جسم خارجی از حلق توسط خاش وگیر اطلاق میشود.
Kash maladie:نوعی ناخوشی شامل تب بدون کانون (عمدتا)با یا بدون یکی از علایم ذیل:
بی حالی شدید،تهوع ،استفراغ،عطش،کوچک شدن مردمک درسمتی که جسم خارجی در آن سمت گیر نموده است همراه با افتادگی مختصر پلک-پتوز-(سندروم هورنر )
کاراکتریستیک این وضعیت، سه گانه ی-تریاد- هورنر ،تب و بی حالی است!.
سن ابتلا از زمانی که graspدرانسان پدیدار میشود به بالا.معمولا بدنبال وقایعی چون مهمانی ،شب نشینی، تولدکه تعداد زیادجمعیت ممکن است مادر را از کودک غافل نماید و کودک بی مهابا جسم خارجی را درحلق فرو برد اتفاق می افتد.
اگر درکتب مرجع پزشکی بتوانم معادلی برای آن بیابم تب بدون کانون fever without a focusشاید بیشتر موراد این بیماری را دربر بگیرد.درحالیکهkash میتواند یک فوکوس مشخص و واضح باشد!!.
طول مدت بیماری:از چندروز تا چند ماه.مواردی گزارش شده که کودکی سابقه بستری مکررو حتی کاهش وزن داشته اما درنهایت با این اقدام سنتی بهبود یافته است( و ما فوق تخصصها را شرمنده نموده!)
سرنوشت بیماری که انگیزه ی من در نوشتن این مطلب شد:
پس از اینکه درآنروز شدیدا بارانی(سیل آسا)پدرجوان و مضطرب بیمار مثل موش آب کشیده با کیسه ای از داروها شامل سفتریاکسون ،سرم ،ویتامین ب و..مراجعه نمود ،توافق نمودیم پیش از تعبیه سرم و تزریق آمپولها به kash maker مراجعه و سپس اقدام کلاسیک شامل سرم و آنتی بیوتیک و ضد تهوع برای وی انجام گیرد.پس از حدود یک ربع پدرو مادر درحالیکه تکه ای از استخوان مرغ در درست پدربود جهت تشکر به منزل ما مراجعه کردند،از اینکه کودکشان را مداوا نکرده بودم!.(با سرم و آمپول!!).درعرض چند ساعت تب ،تهوع بیمار فروکش کرد و اوکه نای ایستادن نداشت و خودم پیشنهاد بستری در صورت عدم پاسخ به دارو را حتی برایش داده بودم،قبراق و PO شد!!.
معجزه ی درمانی که با آمپول و تزریق مطمئتا برایش به این زودی در کسری از ساعت حاصل نمی شد.
پروسجری که توسط خاش گیر انجام میشود:
با وارد کردن مقداری آب به دهان بیمار و ماساژناحیه ی گلو و بعضا ساکشن از طریق مکش دهان به دهان جسم خارجی در زمانی کمتر از دو دقیقه با بوی بسیار بدی خارج میگردد.
سیر پس از خارج کردن جسم خارجی:
بهبود کلیه علایم درزمانی کمتر از دوساعت.تب مقاوم که پیش از آن به تب بر پاسخ نمیداد،فروکش کرده ،کودکی که از شدت ضعف ازآغوش والدین جدا نمیشده،سرحال گردیده،تهوع قطع،اشتها برگشته و سندروم هورنر مرتفع میگردد.درواقع تمام نشانه های Illness و حتی بعضاtoxicity درزمانی کوتاهتر از اثر هر نوع دارویی ریشه کن میگردد.
توجیه علمی رخداد:
شخصا دردورره ی دانشجویی و پس از آن نتوانستم مفهموم یا معادل پزشکی برخی از اصطلاحات محلی را دریابم مثلا افتادگی ناف که برای جا نمی افتد.اما درمورد جسم خارجی مزبور با نگاه به تصویر فوق حدس بنده بر این است که محل گیر افتادن جسم خارجی شامل هسته ی میوه ،استخوان ماهی یا مرغ وامثالهم باید احتمالا ناحیه ی ی موسوم به vallecula یا اطراف آن باشد.ناحیه گودی که براحتی میتواند محل گیر افتادن جسم خارجی در افراد مستعد باشد.
مقاومت درپذیرفتن برخی درمانهای سنتی چند علت دارد:
-عدم آموزش آن درطب کلاسیک به نحوی که عملا درهیچ دوره ای از پزشکی به یک دانشجو آموزش داده نمیشود که دربیماریهای مختلف از چه نوع رژیم غذایی استفاده گردد.این خبط بزرگی است که درپزشکی رایج است-عدم آموزش پاسخ به این سوال-
و سوال متداولیست که عمده ی بیماران جویای دانستن آنند- چی بخورم؟- و عجیب تر اینکه اکثر پزشکان خورجینی از پاسخ به این سوال با خود دارند که بنده بخاطر نمی آورم در چه دروه ای از طبابت به ما آموخته شده!!-شاید من غیبت داشته ام!؟-
-ادعاهای بعضا غلو آمیزی که برخی از همکاران طب سنتی به آن میپردازند
-دشواری انجام کارهای تحقیقی دراین خصوص و اینکه ممکن است درمجامع بین المللی پذیرفته نشده و وقت محقق هدر رود!!
-راحتی دنبال کردن تحقیق درامور آزموده شده! درایران که اکثر ما بدان علاقه مندیم
ووو…
ظاهرا kashهم دارد قربانی این سلسله علل میشود.
همه اینها دست به دست هم میدهد که از روشها ی درمانی بعضا بسیارموثر دربناگوشمان غافل باشیم ،که بنده فکر میکنم خاش گیران یکی از ایشان است و باور کنید اگر روزی درمقالات به اسم دهان پرکن kash maladieو kash makingمثلا دریک ژورنال اروپای شرقی دست چندم هم ارائه شود،از فردای آنروز به عنوان یک تشخیص تاپ در مجامع پزشکی کلاسیک از آن یاد خواهد شد و بر زبانها خواهد گشت!!
کوچک: دکتر محمد رادگودرزی
از همکاران و دانشجویان،و کسانی که دراین زمینه تجربه ای دارند و یا علاقه مند پرداختن به این موضوع میباشند،خواهشمند است از گذاردن نظریات دریغ نورزند. با احترام