مقاومت درپذیرفتن برخی درمانهای سنتی چند علت دارد: عدم آموزش آن درطب کلاسیک به نحوی که عملا درهیچ دوره ای از پزشکی به یک دانشجو آموزش داده نمیشود که دربیماریهای مختلف از چه نوع رژیم غذایی استفاده گردد.این خبط بزرگی است که درپزشکی رایج است ، عدم آموزش پاسخ به این سوال ،و سوال متداولیست که عمده ی بیماران جویای دانستن آنند- چی بخورم؟- و عجیب تر اینکه اکثر پزشکان خورجینی از پاسخ به این سوال با خود دارند که بنده بخاطر نمی آورم در چه دروه ای از طبابت به ما آموخته شده!!-شاید من غیبت داشته ام!؟
-ادعاهای بعضا غلو آمیزی که برخی از همکاران طب سنتی به آن میپردازند
-دشواری انجام کارهای تحقیقی دراین خصوص و اینکه ممکن است درمجامع بین المللی پذیرفته نشده و وقت محقق هدر رود!!
-راحتی دنبال کردن تحقیق درامور آزموده شده! درایران که اکثر ما بدان علاقه مندیم
ووو…
ظاهرا kash (قاروق) هم دارد قربانی این سلسله علل میشود.
همه اینها دست به دست هم میدهد که از روشها ی درمانی بعضا بسیارموثر دربناگوشمان غافل باشیم ،که بنده فکر میکنم خاش گیران یکی از ایشان است و باور کنید اگر روزی درمقالات به اسم دهان پرکن kash maladie و kash making مثلا دریک ژورنال اروپای شرقی دست چندم هم ارائه شود،از فردای آنروز به عنوان یک تشخیص تاپ در مجامع پزشکی کلاسیک از آن یاد خواهد شد و بر زبانها خواهد گشت!!
کوچک: دکتر محمد رادگودرزی